بازم تولدم مبارک :))
چقدر زمان زود میگذره! فاصله پست قبلی تا این پست، یک ساله. یک سال ناقابل.
تولد ۲۰ سالگیم مبارک.
نمیدونم باید به یه تولدت مبارک خالی اکتفا کنم یا نه. از طرفی میگم حرف بزنم که چی؟! از طرفی کلی حرف برای گفتن دارم. بزرگتر شدم. نه اندازه یه سال، اندازه ده سال. چیزایی رو تجربه کردم که بزرگم کردن. درد و غصه مثه یه مادر، منو گرفت تو بغل خودشو خیلی سریع بزرگم کرد. بهم چیزایی رو یاد داد که شاید ترجیح میدادم هیچوقت یادشون نگیرم. با وجود همه این غما، خوشحالم. خوشحال برای داشتن آدمایی که تو زندگیمن. برای عشق و محبتی که ازشون میگیرم. همونقدر هم برای آدمایی که ویشم نیستن ناراحت و دلتنگم. شاید فکر کنین من فراموش میکنم، ولی بخدا منم دلم از آهن و سنگ نیست. منم دلم تنگ میشه. منم غصه میخورم. منم خاطره رو دونه دونه مرور میکنم. منم گریه میکنم. اما باهاش اونقدر دست و پنجه نرم میکنم تا حواسم باشه که حسمو فقط پیش خودم نگه دارم. اصلا چاره ای هم جز این نیست.
ببخشید اگه جواب کامنتاتون رو ندادم. به حساب تنبلیم بذارین، نه بی ادبی و بی احساسی.
مراقب خودتون، دلتون و خوبیاتون باشین ❤️