پریزاد ...
کسی با باد می خواند ...
کسی هم تبار این شب توفانی سرد زمستان ...
ز فرسنگ ها اهسته اهسته برون اید ...
مهربان و وحشی و دلتنگ ...
ببینیش پای تا سر درد و دلتنگی است ...
ببینیش پای تا سر مهر و ناز است ...
اعجاز خالق باشد این قد تا قیامت ...
یارم قیامت کرده با این قد و قامت ...
قدش بلند و سرو بالا بود ...
ببین چه کرده با او غم و دلتنگی ...
خمیده قامتی با روی ناخوش ...
چو هر شاخه پریشان مو و روی است ...
یکی زلفش به انگشت پیچ میخورد ...
یکی چشمش از خماری مست می کرد ...
همه اندر پی اش مست و بیهوش ...
دل از هر دو میبرد ... چه باهوش و چه بیهوش ...
دو چشمش چون ستاره برق می زد ...
شباهنگام یکی با این ستاره راز می گفت ...
زلفش شب بی انتها ...
شب چون شود بی منتها ؟!...
عاشق شدست اینک دلم ...
از بوی زلف چون شبش ...
رویش چو ماه چارده ...
ماهی سفید و بی گنه ...
ماهی پریشان و غریب ...
پریشان مرغ ره گم کرده ای بود ...
دلش افتاده بود در چاره سازی ...
ولیکن این جهان تیره و بدنام ...
ولیکن ادمک های گنگ و خاموش ...
دلش را غرق غم و ماتم بکردند ...
سری اشفته ... چشمانی غم الود ...
دلش پر درد و جانش حزن الود ...
ولیکن باز با ان چشم خیس و نمناک ...
دلانی میبرد با دل خویش ...
نشست فارغ ز درد و دین و نیرنگ ...
لب دریای بیرنگ ...
انعکاس رخش در اب افتاد ...
اب از عشق به لرزش افتاد ...
چنگ در گیسو زد و بازش کرد ...
جمعی از دلشدگان از کف رفت ...
اولی خواست دست به مویش ببرد ... خواب شود ...
عطر گیسوش چنان بود که بیهوشش کرد ...
دومی میگفت ...
اگر روزم پریشان شد ... فدای تاری از زلفش ...
سومی اهسته گفت ...
گفتی نظر خطاست ...
تو دل میبری رواست ؟!...
دیگری چشم از او برنداشته سخن میگفت ...
تو ماه بودی و بوسیدنت نمیدانی ...
چه ساده داشت مرا هم قد بلند می کرد ...
همه شاعر شدند از دیدن روی چو ماهش ...
همه بالغ شدند از دیدن سرو کمالش ...
کنار جوی بنشسته ارام ...
سخن با باد میگفت ...
اواز با اب می خواند ...
پریزادی پری رو خواستاری ...
پریوار راه می رفت ...
سخن بهار با باغ می گفت ...
سخن بهار با دل می گفت ...
سخن از عشق می گفت ...
سخن از عقل می شنفت ...
پری رخ عاقبت عاجز شد از اثار مهربانی با نامهربان ها ...
پری رخ عاقبت بار سفر بست ...
پریوش عاقبت در دریای بیرنگ بی مهر ...
دلش را به مرگ تسلیم گفته ...
ستاره چشمش را به دیار مردگان سپرد ...
پریزاد عاقبت به پری ها پیوست ...